شامگاه 22 بهمن 1386 انفجار مهیبی یکی از مناطق امنیتی دمشق پایتخت سوریه را لرزاند و دقایقي بعد مشخص شد که حاج عماد مغنیه فرمانده مقاومت اسلامی لبنان به یاران شهیدش پیوسته است. یک روز بعد حزب الله لبنان رژیم صهیونیستی را مسئول این ترور دانست و وعده انتقام شدیدی را داد.
زندگی سراسر رمز و راز عماد مغنیه و این که پیش از شهادت او هیج تصویری از حاج عماد در دسترس نبود، سبب شد تا جزییات زندگی فرمانده مقاومت اسلامی در پرده ای از ابهام قرار گیرد. در سالهای گذشته شخصیت ها و چهره هایی که حاج عماد را از نزدیک می شناختند، به بازگویی برخی ویژگی های شخصی او پرداختند که برخی از این اظهارنظرها در ادامه می آید:
پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی به دبیر كل حزب اللّه به مناسبت شهادت حاج عماد مغنیه:
«برادر ارجمند جناب حجت الاسلام آقای سید حسن نصراللّه
شهادت برادر مجاهد مخلص و فداكار آقای حاج عماد مغنیه برای خود او كه سراپا عشق و شور جهاد فی سبیل اللّه بود، فوزی عظیم و سرانجامی سعادت بار است و برای ملت لبنان كه چنین مردان بزرگی را پرورده و به عرصهی آزادیخواهی و مبارزه با ستم، تقدیم كرده مایهی سرافرازی و سربلندی است. فقدان این مرد آزادهی فداكار و برجسته، اگرچه برای همهی انسان های شریف و همهی آنان كه او را می شناختند به ویژه برای والدین و همسر و فرزندان عزیز و دیگر كسان و یارانش دردناك است، ولی زندگی و مرگ انسان هایی مانند او، حماسهیی است كه ملت ها را بیدار می كند و به جوانان الگو می دهد و افق های روشن و راه رسیدن به آن را برای همه ترسیم می كند.
صهیونیست های خونخوار و جنایتكار بدانند كه خون مطهر شهیدانی همچون عماد مغنیه صدها عماد مغنیه می آفریند و مقاومت در برابر ظلم و فساد را دوچندان می كند. مردانی چون این شهید بزرگوار زندگی و آسایش و بهره مندی های مادی خود را در راه دفاع از مظلوم و مبارزه با ظلم و استكبار فدا كردند و این ارزش والایی است كه همهی وجدان های انسانی در برابر آن سر تعظیم فرود می آورند. رضوان خدا بر او و بر همه ی مجاهدان راه حق باد. من این شهادت بزرگ را به شخص شما و به خانواده گرامیش و به جوانان سرافراز حزب اللّه و مقاومت و به همه ی ملت لبنان تبریك و تسلیت می گویم.
والسلام علیه و علیكم و رحمه اللّه و بركاته
سید علی خامنه ای
25 بهمن 1386»
سخنرانی سید حسن نصرالله در مراسم تشییع حاج عماد مغنیه:
«حاج عماد یكی از فرماندهانی بود كه با خداوندمتعال عهد و پیمان بستند. و جهاد و بیداری و شب زنده داری و خستگی و تلاش، و اصولا همه زندگیشان در راه خدا بود... جان و زندگیشان را صادقانه وقف خدای بزرگ كردند... آنان در زمین، سربازانی گمنام و در آسمان سربازانی شناخته شده هستند. آنان در راه امت و آرمان عدالت خواهی و حق دفاع می كنند، و از كسی انتظار پاداش و ستایش ندارند.
این فرماندهان، سربازان گمنامی هستند، و نسبت به تهمت ها و دروغ پراكنی های ظالمانه واكنش نشان نمی دهند، در برابر یاوه گویی ها و تهمت ها از خود دفاع نمی كنند. زیرا خود را از چهارچوب میدان جهاد و فداكاری فراتر نمی بینند. بنابراین، همه افراد امت وظیفه دارند از حقیقت و هویت آنان دفاع نمایند. چهره درخشان، حقیقت پاك و فداكاری بی نظیر و بخشندگی آنان را به مردم جهان بشناسانند. این واقعیت انكارناپذیری است كه عماد مغنیه به گردن همه افراد این امت حق دارد. امت به خاطر آرمان و اهداف خود و نه فقط به خاطر این شهید بزرگ، وظیفه دارد او را بشناسد و منصفانه درباره اش قضاوت كند. شایسته است امت به خاطر آرمان و اهداف خود از روح و مكتب و جهاد حاج عماد مغنیه الهام بگیرد. اكنون حاج رضوان در سایه عنایت و رحمت خدا قرار گرفته است. هر چند كه ستایش و تجلیل و قدردانی از حاج رضوان بخشی از ارزش های دنیای فانی است كه در محاسبات رهپویان راه خدا ارزشی ندارد.
شهادت حاج عماد مغنیه برای ما غیرمنتظره نبوده است. چه در طول 25 سال گذشته منتظر شهادت او بوده ایم. زیرا ما به مكتبی وابسته هستیم كه پیامبران و امامان و رهبران آن مكتب همگی شهید شده اند. با شهادت حاج عماد، مسیر طبیعی خود را ادامه می دهیم. همانگونه كه در پی شهادت رهبرمان و سرورمان و دبیركلمان سید عباس موسوی و شیخ راغب این راه را ادامه دادیم. در این نبرد واقعی و خونین از آرمان مقدس و عزت و سرافرازی امتمان در برابر همه فزون خواهیها و تجاوزگری های آمریكا و اسرائیل و همه متحدان آنها دفاع می كنیم.
امروز نیز برادرم حاج عماد مغنیه فرمانده مقاومت را ترور كردند، و گمان كردند با ترور او جنبش مقاومت فرو می پاشد. او را در پرتو جنگ ژوئیه سال 2006 كه هنوز ادامه دارد، به قتل رساندند. تا این لحظه آتش بس اعلام نشده بود و جنگ در سطوح سیاسی و نظامی همچنان ادامه دارد. دولت های غربی كه اسرائیل را در جنگ33 روزه پشتیبانی كردند، همچنان به این پشتیبانی ادامه می دهند. این دولت ها كاملا اشتباه می كنند، آنگونه كه در ترور شیخ راغب حرب و ترور سید موسوی دچار اشتباه شدند.
همه نویسندگان و تاریخ نگاران جهان بنویسند كه از مرحله جنگ ژوئیه سال2006 تا مرحله انتقام خون شهید مغنیه سرآغاز مرحله فروپاشی و سقوط كیان اسرائیل غاصب خواهد بود. چنانچه خون شهید شیخ راغب حرب و خون شهید سید عباس موسوی اسرائیلی ها را از جنوب لبنان به استثنای منطقه كشتزارهای شعبا اخراج كرد، خون شهید حاج عماد مغنیه به یاری خداوند متعال آنان را از صحنه هستی اخراج و نابود خواهد كرد. این یك سخن انفعالی و عاطفی نیست، بلكه بر مبنای تأمل و دوراندیشی است.»
دکتر رمضان عبدالله دبیر کل جنبش جهاد اسلامی:
«برای ثبت در تاریخ میگویم که عماد مغنیه نقشی بسیار اساسی در روند ساخت سلاح در نوار غزه، به خصوص موشکها، ایفا کرد و رد پای او همه جا دیده میشود. وی به خوبی درک میکرد که توازن قوا با اسرائیل ممكن نیست و همیشه مشغول فکر و مذاکره بود تا راهی برای ضربه زدن به دشمن اسرائیلی با توجه به امکانات ضعیف ما پیدا کند. عماد مغنیه با تمامی قدرت خود با ما همکاری میکرد و این همکاری موفق بود. درست است که فقدان عماد مغنیه باعث ایجاد خلأيی بزرگ شد، ولی نباید فراموش کرد که وی مدرسهای از مقاومت را برای امت به ارث گذاشت و ارتشی قدرتمند از مجاهدین و رهبران را بر جای گذاشت که میتواند مسیر او را ادامه دهد.»
حسین دهقان فرمانده سابق نیروهای سپاه پاسداران در لبنان:
«شكی نیست كه حاج عماد مغنیه یك شخصیت كامل بود. با توجه به سن و وضعیتی كه داشت، در یك خانواده كاملاً مذهبی متولد و پرورش یافته بود. ساختارهای فكری و مذهبی او از طریق خانواده بسیار قوی بودند. این خانواده با این پشتوانه اعتقادی به طور طبیعی این گرایش را در فرزند خود ایجاد می كرد و او را به آشنایی بیشتر به سمت معارف اسلامی تشویق می كرد. عماد هم به همین كیفیت بود، ولی شاید بعد از اشغال لبنان، غالب فعالیت های عماد جنبه های نظامی و مقاومتی او را تشكیل می داد زیرا او یك جوان باهوش و با استعداد و خوش فكر، گیرندگی ذهنی او بسیار قوی بود. قدرت تجزیه و تحلیل مسائل به صورت ریشه ای و عمیق و از نگاه راهبردی بود. لذا حافظه خوب و ذهن فعال و نگاه دورنگرانه، و فهم درست مسائل، همه دست به دست هم داده بود تا از حاج عماد یك شخصیت تمام بعدی بسازد. و این سبب شده بود كه خود را در دو بعد مقاومت و خودسازی علمی بسازد. اینطور نباشد كه در یك جنبه تمركز داشته باشد، و از سایر جنبه ها غافل باشد. امكان داشت حوزه علمیه هم نرود، ولی توانسته بود جنبه های اعتقادی خود را رشد و پرورش دهد. اساساً هر كاری كه می كرد، سعی داشت آن كار بر اساس ساختار فكری و عقیدتی اسلامی و شیعی متكی باشد. و این باعث می شد كه به دنبال شناخت باورهای عقیدتی و فكری برود. یكی از افرادی كه بیشترین تأثیر را در تبلور فكر و اندیشه حاج عماد داشت سی دحسن نصراللّه بود. حاج عماد از ابتدای جوانی به نوعی سید حسن را باور داشت و سی دحسن هم متقابلاً به او اعتماد داشت. شاید ارتباط روحی و معنوی كه بین سی دحسن و حاج عماد و مجموعه او برقرار بود كمتر بین سایر مسئولان حزب اللّه وجود داشت. لذا می توان این تأثیرپذیری را با دریافت مسائل اعتقادی از این منظر ارزیابی كرد.
ارتباط میان سید حسن نصرالله و حاج عماد مغنیه از زمانی كه سید حسن نصراللّه به فرماندهی شاخه حزب اللّه در بیروت انتخاب شد برقرار گردید. چون حزب اللّه در آن مرحله به چند شاخه تقسیم بندی شده بود. به طور مثال شاخه بیروت، شاخه بقاع، شاخه جنوب، شاخه بقاع غربی، بر سر هر یك از این شاخه ها یك فرمانده وجود داشت. سیدحسن نصراللّه ابتدا فرماندهی شاخه بقاع را بر عهده داشت و سپس مسئولیت شاخه بیروت را بر عهده گرفت.
حاج عماد مغنیه هرگز پنهان نشد. و مدتی برای ادامه تحصیل علوم دینی به حوزه علمیه قم آمد. هرگز نمی توان گفت كه ایشان از جهاد و مبارزه كناره گیری كرده یا پنهان شده است. چون حاج عماد مغنیه قابل پنهان شدن نبوده است.
حاج رضوان در مسائل نظامی یك نابغه بود. یك فرمانده تمام عیار بود كه هم تهدید را خوب تشخیص می داد و هم مناسب آن تهدید برنامه ریزی می كرد و سازمان خود را مجهز، به روزآوری كند، آماده اقدام كند. یعنی یك نابغه نظامی بود. این نابغگی در بحث رویارویی با اسرائیلی ها و حمله به اسرائیلی ها به ویژه در جنگ33 روزه سال 2006 مصداق پیدا كرده است. بخصوص اینكه دنیای عرب در شصت سال گذشته اسرائیل را در چند جنگ تجربه كرده و یك هیبتی از اسرائیل بوجود آورده كه اسرائیل هر وقت اراده كند همه كاری را می تواند بكند و كسی هم حریف او نیست.
اما همین نگاه حاج عماد مغنیه و درك درست او از میزان توان و آسیب پذیری اسرئیل، توانسته بود كه سازمان مقاومت را به گونه ای شكل دهد تا بتواند در برابر ماشین جنگی اسرائیل 33 روز مقاومت كند، و شكست را بر اسرائیل تحمیل كند. همین یك نقطه برای كارنامه حاج عماد به عنوان یك نابغه نظامی و به عنوان یك طراح و صاحب نظر نظامی و فرمانده نظامی كافی است.»
محمد صادق الحسینی:
«من بر این باورم كه حاج عماد مغنیه اولین شخصیت مورد پیگرد جبهه استكبار جهانی بوده است. به چه دلیل؟ به این دلیل كه او اولین كسی بود كه كیان غاصب صهیونیستی را تكان داد. او در برنامه ریزی بسیاری از عملیات های انقلابی نقش داشت. این عملیات كیفی، شكوه و هیبت دشمن را شكست و شاخ و برگ دستگاه های جاسوسی و اطلاعاتی این رژیم را متلاشی كرد. حاج عماد مغنیه كسی بود كه با فریب و نیرنگ، «الحنان تننباوم» افسر امنیتی رژیم صهیونیستی را به بیروت احضار و بازداشت كرد. حاج رضوان مغز متفكر این طرح بی نظیر بود. او از طریق روابط گسترده انسانی كه با محافل انقلابی جهان داشت توانست این افسر اطلاعاتی اسرائیلی را به لبنان احضار كند تا او را با اسیران لبنانی دربند رژیم صهیونیستی مبادله كند.
حاج عماد مغنیه مغز متفكر طرح به ذلت كشاندن و به زانو درآوردن دولت های غربی بود كه در جریان جنگ تحمیلی از رژیم استبدادی صدام حمایت می كردند. او دولت های غربی را وادار كرد در بسیاری از مسائل با جمهوری اسلامی ایران وارد مذاكره شوند. در این باره بیش از این نمی توانم همه مسائل را آشكار كنم.
حاج رضوان مغز متفكر طرح به زانو درآوردن و به ذلت كشاندن فرانسوی ها به منظور آزادی پنج انقلابی عرب به رهبری انیس نقاش از زندان های فرانسه بود.
حاج عماد مغز متفكر گفت و گو های سخت و دشوار و پیچیده برای آزادی زندانیان بیگناه لبنانی مانند برادران حمادی و دیگران از زندان های آلمان بود.
حاج رضوان مغز متفكر به زانو درآوردن و به ذلت كشاندن سرویس های جاسوسی و امنیتی رژیم صهیونیستی در جهان بود. این سرویس ها برای اجرای عملیات گسترده تروریستی در جهان بر ضد جنبش های رهایی بخش عربی و اسلامی نقشه كشیده بودند كه حاج عماد مغنیه همه آنان را ناكام ساخت.
حاج عماد مغنیه مغز متفكر سازماندهی تعدادی از هسته های مقاومت مردمی در عراق بر ضد رژیم استبدادی صدام بود. حاج رضوان مغز متفكر طرح بسیاری از عملیات مسلحانه در جنوب لبنان به ویژه عملیات به اسارت گرفتن دو نظامی اسرائیلی به منظور مبادله آن ها با اسیران لبنانی در زندان های فلسطین اشغالی بود. این عملیات دشمن را سرافكنده و دیوانه كرد. حاج عماد مغنیه با این عملیات همه برنامه ها و استعدادهای رژیم صهیونیستی را برای حمله نظامی گسترده به لبنان و تلاش برای نابودی حزب اللّه نقش بر آب كرد.
با وجودی كه رژیم صهیونیستی در واكنش به اسارت دو نظامی خود در مرز فلسطین اشغالی به لبنان حمله كرد و جنگ 33 روزه ای را بر حزب اللّه تحمیل كرد، ولی حاج عماد مغنیه با آمادگی و استعدادهای نظامی كاری كرد كه دشمن را به خاك ذلت و شكست كشاند.
تاكنون كسی نمی داند كه خداوند متعال چگونه به حاج عماد مغنیه و شورای رهبری حزب اللّه الهام بخشید، تا برای اجرای عملیات اسارت گرفتن دو نظامی صهیونیست در جنوب لبنان این تصمیم سرنوشت ساز را اتخاذ كنند. اصولاً عملیات اسارت دو نظامی صهیونیست كه روز 11 ژوئیه سال 2006 به مورد اجرا گذاشته شد، برخلاف اصول متعارف رزمندگان مقاومت اسلامی بود. حزب اللّه بر اساس تفاهمنامه آوریل سال 1996 كه در پی عملیات خوشه های خشم به طور غیرمستقیم با رژیم صهیونیستی امضا كرد، اجازه نداشت در منطقه عیتا الشعب به عملیات مسلحانه دست بزند. من تأكید می كنم كه خداوند متعال به حاج عماد مغنیه الهام داد تا به چنین عملیاتی مبادرت كند، و از وقوع فاجعه ای بزرگ توسط رژیم صهیونیستی بر ضد حزب اللّه جلوگیری كرده باشد. به همین دلیل آقای سیدحسن نصراللّه گفته است كه پیروزی در جنگ ژوئیه سال 2006 پیروزی الهی بود و این پیروزی از الطاف خداوند متعال بود.
حاج رضوان با این پیروزی همه توطئه ها و طرح ها و برنامه ها و تلاش های خائنانه دشمن صهیونیستی و امریكا را به منظور شكست حزب اللّه و برپایی «خاورمیانه جدید» نقش بر آب كرد. رژیم صهیونیستی در صدد بود در سپتامبر سال 2006 به لبنان یورش برد و حزب اللّه را غافلگیر كند. اگر آماده سازی اسرائیل تكمیل می شد و جنگ در موعد پیش بینی شده اتفاق می افتاد، امكان داشت تعداد بسیاری از رهبران حزب اللّه و فرماندهان مقاومت اسلامی به شهادت برسند و یا به اسارت گرفته شوند. چرا كه اسرائیل درصدد بود حزب اللّه را غافلگیر كند و جنگ بزرگی را بر حزب اللّه تحمیل كند.
حاج عماد مغنیه بر ضد اسرائیل و بر ضد منافع غرب در لبنان مبارزه می كرد و هرگز متعرض دولت های عربی نمی شد.
حجت الاسلام و المسلمین شیخ حسان سویدان روحانی برجسته لبنان:
برادرانی که در آخرین روزهای حیات حاج عماد مغنیه در سوریه همراه او بوده اند، برای من نقل کرده اند که ایشان هر شب هنگام سحر به زیارت مرقد حضرت رقیه(س) می رفت. یکی از فرماندهان سپاه پاسداران نیز نقل کرده زمانی که در سوریه به سر می برده و هر سحرگاه که به زیارت مرقد حضرت رقیه(س) می رفته حاج عماد را در حال نماز و نیایش می دیده است. بنابراین تدین و پایبندی به اصول اعتقادی یکی از مهمترین ویژگی های حاج عماد مغنیه بوده است. او همواره به تکلیف شرعی عمل می کرده است.
حاج عماد بعد از مسئله تدین چند ویژگی دیگری هم داشت که عبارتند از: ویژگی اول نبوغ فوق العاده در زمینه های برنامه ریزی و مهندسی نظامی: حاج عماد در زمینه مهندسی و سازماندهی نظامی، طرح هایی بکر ارائه می داد که هیچ کس پیش از او چنین طرح هایی ارائه نکرده بود. بسیاری از فرماندهان و کارشناسان نظامی در جمهوری اسلامی و برخی از کشورهای اسلامی گفته اند که حاج عماد در طرح مسائل جدید نظامی بی نظیر بوده است.
ویژگی دوم قدرت شخصیت: حاج عماد در مسئله زهد و پرهیزکاری فوق العاده استثنایی بود به گونه ای که تا آخرین روز حیاتش خانه شخصی در اختیار نداشت. این در حالی است که برای خانه دار شدن بسیاری از برادران جنبش مقاومت تلاش به عمل می آورد، و می کوشید مشکلات و نیازهای اجتماعی آنان را برطرف کند. با وجودی که همه گونه امکاناتی در اختیار او گذاشته بودند، ولی فوق العاده زاهد و قانع بود. همانگونه که پیشتر اشاره کردم زمانی که در جنبش مقاومت فلسطین حضور داشت و امکانات مالی فراوانی در اختیار او بود ولی به این امکانات هیچ گونه چشم داشتی نداشت.
ویژگی سوم تواضع حاج عماد بود: او از رفتار سرور خود امیرمؤمنان علی بن ابیطالب(ع) پیروی می کرد، و در برخورد با رزمندگان مقاومت بسیار فروتن بود. هرگز خود را برتر از دیگران نمی دانست. ولی در برابر کسانی که در مسائل دینی و مقاومت سهل انگاری می کردند و دچار لغزش می شدند سرسختی نشان می داد و قاطعانه برخورد می کرد. در زمینه حفظ نظم و انضباط به هیچ وجه با رزمندگان مسامحه نمی کرد.
آمدن حاج عماد به قم برای اینکه مانند سایر طلاب همه وقت خود را صرف تحصیل علوم و معارف حوزوی کند نبود. ولی او مانند بسیاری از رهبران مقاومت اسلامی و حزب الله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران می آمد و از تجربیات انقلاب اسلامی درس های زیادی می آموخت. هنگامی که شخصیت های بزرگ نظام جمهوری اسلامی نبوغ فکری و استعدادهای بالقوه حاج عماد مغنیه را شناختند شایسته دانستند که او را به ایران دعوت کنند و استعدادهای او را پرورش و بارور کنند. مدت زمان کوتاهی که آقای سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله برای تحصیل به حوزه علمیه قم آمد، شهید عماد مغنیه نیز به ایران رفت و آمد داشت و گاهی با آقای نصرالله هم دیدار و گفت و گو می کرد.»
حسین شیخ الاسلام معاون سیاسی سابق وزارت امورخارجه:
«خدا رحمت کند حاج عماد مغنیه را... روح ایشان را با رستگاران و اولیای خدا محشور گرداند... او نمونه بارز عشق و صفا و اخلاص و فداکاری در راه خدا بود. لطف و عنایتی که خداوند در حق حاج رضوان کرده، باعث شده که او با اهل بیت عصمت و طهارت(ع) پیوند و همدلی داشته باشد. سخنی که می توانم درباره حاج عماد بگویم این است که او در اهل بیت(ع) به ویژه حضرت زهرا (س) ذوب شده بود. عاشق امام خمینی(ره) و عاشق جمهوری اسلامی ایران و عاشق مقام معظم رهبری شده بود. حاج عماد نماد بارز نسلی بود که به برکت انقلاب اسلامی ایران در لبنان تربیت شده بود. هوشمندی، مهارت، استعداد فوق العاده، قدرت برنامه ریزی، تلاش خستگی ناپذیر و این همه عشق و لطف و مهر و محبت و صفا، از مهمترین ویژگی های او به شمار می آیند.
بی تردید او یکی از قله های مؤثر حرکت پویای انقلاب اسلامی در لبنان به شمار می رفت. می توانم تأکید کنم که انقلاب اسلامی در لبنان در شخص حاج عماد مغنیه تجلی یافت. او کسی بود که با زبان فارسی مانند یک شهروند تهرانی صحبت می کرد. هنگامی که با لهجه تهرانی صحبت می کرد، هیچ کسی نمی توانست تشخیص دهد که او یک شهروند لبنانی است. البته به چند زبان خارجی هم تسلط داشت. آشنایی به زبان خارجی، به او هنگام مسافرت به کشورهای اروپایی فوق العاده توانایی می بخشید. حاج عماد مغنیه به خاطر مسئولیت های سنگینی که بر عهده داشت به این سفرها می رفت. در این مسافرت ها سعی می کرد با سران جنبش های انقلابی و مردمی ارتباط برقرار کند. زمانی هم که به ایران می آمد به دیدار علما و مراجع بزرگ می رفت و می کوشید از محضر آنان به ویژه شخصیت های بزرگ عرفانی نهایت بهره برداری معنوی را داشته باشد.
حاج عماد مغنیه هنگامی که به شهادت رسید، مقامات کشورمان برای او اشک ریختند. برای از دست رفتن او احساس حزن و اندوه کردند. احساس کردند که حاج عماد مغنیه زودتر از آنها به قله های عظمت و رستگاری رسیده است.
هنگامی که با افراد ایرانی درباره شهادت حاج عماد مغنیه بحث می کردم، احساس کردم که زبان حال آن ها می گوید که یکی دیگر از فرماندهان انقلاب اسلامی در مسیر شهادت و ایثارگری از ما پیشی گرفته و به سوی معبود شتافته ولی ما هنوز سر جای خود باقی مانده ایم. مسئولیت های مهمی که حاج عماد مغنیه در حزب الله لبنان داشت، جایگاه خاص و ممتازی به او بخشیده بود.من که در چنین موقعیتی نیستم که تشخیص دهم حاج عماد کیست؟ ولی می توانم بگویم که حاج عماد مغنیه در ظرفیت کارهایی که انجام می داد، نظیر نداشت. همچنانکه شهید بهشتی نظیر نداشت. من هرگز آن دید عمیقی را که حضرت امام داشتند و بزرگان انقلاب اسلامی را معرفی می کردند ندارم. ولی با شناختی که از حاج عماد مغنیه دارم می توانم تأکید کنم که ایشان برای جهان اسلام و برای تشیع و برای انقلاب اسلامی و اسلام ناب محمدی(ص) بدیل نداشت. یکی از ویژگی های حاج رضوان این بود که پیش از شهادت، برای هر مسئولیتی که بر عهده داشت جانشین تعیین کرد، و حوزه آن مسئولیت ها را به جانشینان توانمند و با استعداد خود منتقل کرد. به این دلیل که همیشه در حال پرواز و در حال اوج گیری به سوی قله های عظمت و موفقیت بود، هیچوقت در حال رکود نبود. جانشینان حاج عماد افرادی هستند که به دست توانای او تربیت شده و پرورش یافته اند. هرگاه این مسئولیت ها را تکمیل می کرد، به مراحل بعدی گام بر می داشت.
گمان کنم مهم ترین وظیفه جدی و تعیین کننده حزب الله و انقلاب اسلامی پس از شهادت حاج عماد مغنیه، جبران خسارت از دست رفتن اوست. لازم است این خسارت و این نقیصه هرچه سریع تر جبران شود. باید طرح ها و برنامه های ابتکاری او که برای آینده تدارک دیده شده بود، پیگیری شود. زیرا او در زمینه نوآوری، ابتکار گشودن جبهه های جدید، گام برداشتن به سوی ریسک های بزرگ از توانمندی ها و استعدادهای بالقوه برخوردار بوده است. من توانمندی های حاج عماد را در کمتر کسانی سراغ دارم. شاید توانایی های او را در هیچ کسی سراغ نداشته باشم. از میان افراد عملیاتی و اطلاعاتی که می شناسم کسی نظیر او وجود ندارد. او به راحتی گره مشکلات فرا راه انقلاب اسلامی را باز می کرد. مشکلات را از سر راه مسلمانان و شیعیان بر می داشت و دوباره یک گام به جلو برمی داشت. براساس این دیدگاه لازم است برای حاج عماد مغنیه جایگزین پیدا کنیم.
امیدوارم به یاری خداوند متعال و به برکت خون پاک حاج عماد مغنیه و معرفی راهی که او ترسیم کرد، بتوان از میان همین جوانان عاشق شهادت، عاشق امام و عاشق انقلاب، این توانایی را در امت اسلامی و دوستداران انقلاب اسلامی ایجاد کرد. کسانی که امروزه برای زمینه سازی ظهور امام زمان (عج) گام برمی دارند، باید تلاش کنند این نقیصه را برطرف كند.»
سمیر قنطار آزده لبنانی که بیش از 30 سال در اسارت صهیونیست ها بود:
«مطالب زیادی درباره حاج عماد مغنیه شنیده بودم و علاقه داشتم درباره او بیشتر شناخت پیدا کنم؛ ولی من در زندان بهسر می بردم و مطالبی که به دستم می رسید، جهت دار و از سوی منابع غربی و اسرائیلی تهیه می شد. تاکنون هیچ کس نتوانسته هویت و ماهیت واقعی حاج عماد را شناسایی کند. هویت او همچنان سری باقی خواهد ماند. حزب الله نیز تاکنون هیچ اطلاعاتی درباره عماد منتشر نکرده و در آینده هم منتشر نخواهد کرد. ولی پس از شهادتش، گوشه ای از ابعاد شخصیت او را شناختم. تنها کسی که قبل از شهادت حاج رضوان اطلاعات ضد و نقیض درباره او منتشر می کرد محافل و سازمان های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی و آمریکا بودند.
من با صراحت به شما اعلام می کنم هنگامی که خبر شهادت حاج عماد مغنیه را شنیدم بسیار غافلگیر شدم. زیرا در دوران زندان به این نتیجه رسیده بودم که شخصی به نام عماد مغنیه وجود واقعی ندارد، بر این باور بودم که اسرائیلی ها چنین شخصیتی را تخیلی ساخته اند تا او را مسئول همه عملیات ضد صهیونیستی جلوه دهند. با مرور زمان و انتشار مطالب و گزارش های ضد و نقیض باورم نمی شد که چنین شخصی وجود واقعی داشته باشد. آنچه بیش از همه چیز مرا غافلگیر کرد، دستاوردها و فداکاری های او بوده است. او به گردن همه ملت های آزاده، به ویژه اسیران و به گردن مقاومت لبنان و آرمان فلسطین حق دارد. او نقش بهسزایی در برنامه ریزی عملیات اسارت دو نظامی اسرائیل داشت. در سال 2000 نیز عملیات اسارت سه نظامی اسرائیلی در مرز فلسطین اشغالی را برنامه ریزی کرده بود. هرگز فراموش نمی کنم که آزادی ام را در نتیجه اسارت دو نظامی اسرائیلی در شمال فلسطین اشغالی بازیافته ام که این عملیات توسط حاج عماد مغنیه برنامه ریزی شده بود.»
حسین رویوران کارشناس مسائل منطقه:
«نکته اول، کسي که به عنوان چريک و فدايي در تشکيلات جهادي حضور دارد، هميشه در معرض شهادت است. اين راهي است که او انتخاب کرده است. قبل از پيروزي انقلاب اسلامي برخي دوستان حداکثر عمر افراد مبارز را که در عمليات مسلحانه بر ضد شاه فعال بودند، دو تا سه سال پيش بيني مي کردند. بنابراين بايد در نظر داشته باشيم که شهادت افرادي همچون حاج رضوان يک احتمال قطعي است.
نکته دوم، شهيد حاج عماد مغنيه مي دانست که مهم ترين ابزارهاي شناسايي او توسط دشمن دو چيز است: يکي عکس شخصي و ديگري گسترش ارتباطات فردي است. به همين دليل به مدت 25 سال اجازه عکس گرفتن از چهره اش را به کسي نمي داد. در مسئله ارتباطات فردي، ارتباطات را از حالت فردي به ارتباطات سازماني تبديل کرده بود. فقط با بدنه و تشکيلات حزب الله در ارتباط بود. خارج از چارچوب حزب الله با هيچ کسي ارتباط نداشت. حزب الله در همه مسائل و زمينه هاي مختلف، از جمله با دولت لبنان، گروه ها و سازمان هاي سياسي، کميته ها و بخش هاي مخصوص ارتباط دارد. حاج عماد در هيچ کدام از اين ارتباطات حضور نداشت. دليل عدم حضور او همين بحث است. چون مي دانست که صحنه لبنان انباشته از عوامل نفوذي و جاسوسان است. به همين دليل به خود اجازه نمي داد در همه کارها حضور داشته باشد.
نکته سوم، زماني که حاج رضوان به شهادت رسيد، متأسفانه جامعه لبنان دچار جبهه گيري ها و قطب بندي هاي گسترده شده بود. جريان 14 مارس و 8 مارس در مقابل هم جبهه گيري کرده بودند. مجموعه زيادي از عوامل داخلي لبنان به منظور به زانو درآوردن حزب الله با دشمن همکاري مي کردند. در چنين شرايطي عوامل داخلي به منظور شناسايي و کشف شخصيت شهيد عماد مغنيه بسيج شده بودند. اين عوامل براي شناسايي حاج رضوان از ابزارهاي تکنيکي همچون سيستم هاي بي سيم، موبايل، شنود تلفن هاي ثابت و همراه استفاده مي کردند. همه اين ها دست به دست هم داد تا شخصيت عماد مغنيه به نوعي لو برود، و سرويس هاي امنيتي موساد سرانجام توانستند در نقطه اي او را به شهادت برسانند. من تصور مي کنم که بدون عوامل داخلي لبنان، موساد قطعاً نمي توانست به حاج عماد مغنيه دسترسي پيدا کند.»
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : فرماندهان جريان مقاومت, تحليلگران, حاج عماد, ترور شهيد عماد مغنيه, حزب الله لبنان, ,